روزی رفت و روزی دیگر جایگزین آن یکی شد
مانده ام در وصف این حس ، این حس ناب
که در این جهان بی کران تک بودنش خاص است
دعا کردم برای تو ، برای شما و حتی برای خودم
دوست داشتم این حس شیرین را
در کنار تک تک خوبان
روزی رفت و روزی دیگر جایگزین آن یکی شد
مانده ام در وصف این حس ، این حس ناب
که در این جهان بی کران تک بودنش خاص است
دعا کردم برای تو ، برای شما و حتی برای خودم
دوست داشتم این حس شیرین را
در کنار تک تک خوبان
خسته ام از این دنیای روزگار
خسته ام از بودن کنار آدما
خسته ام اما خواب با چشمانم بیگانه ست
خسته ام واسه دل بی قرارم
آروم نمیشه این دل بی قرارم
میشه غصه
کنج دلم
سنگینه واسم این همه خستگی
پرچم خوش رنگ و سیمای سرزمینم
بر بلندای قله های ایران
بلند تر از جایگاه برج های بزرگ
سر بلند تر از آسمان خراش های جهان
بر تپه کوه های کوچک
بر فراز کوه های محکم
در جوار رود کارون
همیشه پابرجاست
در دل مردمان
آفتاب همت و تلاش
نقش بسته
در هر کجا
در هر مکان
نام سرزمینم
پابرجاست
در جنگ
در سنگر
در خوشی
در ناخوشی های امروزه
پرچم سرزمینم
خوش می درخشد
رنگ های زیبا
اسم الله
نشانه ی قدرت ماست
سبز زیبای سر سبزی
سفید صاف و صیقلی
و سرخ به رنگ خون
همه ی اینها
نشانه ی عزت میهنم است
مالک قلب من در تنهایی های نیمه شب تو بودی
اکنون که در حضور تو هستم باز هم مرا صاحبی
صدای پای زندگی
در قلب من
در ذهن من
در هر ثانیه اش به خاطر تو رنگ و بویی دیگر به خود می گیرد
مالکیت از آن توست
این من هستم که تو را مالک خود قرار داده ام تا شکوفا شوم در چشم تو
دلم مثل شیشه شد
که با هر لغزش می شکند
و همیشه تو بودی خورده های دل مرا جمع می کردی و
می گفتی : نگران نباش
چون من در کنارت هستم